تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

۸۴

خوبم ... بهترم از دیروز و پریروز ، فقط به خاطر یه مسواک شکل خرس پوه !‌خوبشل خوبشله ... اما هنوز اون غم هس ... یه غم لطیف که چند ماه یکبار می آد و من رو به خلوت دلخواسته بی قراری هام می بره ؛ غم همیشه هم بد نیست که

۷۲

این روزها چندا ن حرفی برای گفتن نداشتم که نیومدم . زندگی با همون آرامش و سکون همیشگی در جریانه . می آم سرکار و می رم . قسمت نشد با مامانینا بریم اصفهان . همسری قول داده که پنجشنبه می ریم فشم . چه قدر دلم برای خوش گذرونی اساسی تنگ شده .  

حقوق این ماهم از ماه های پیش بهتر بود . ولی به طرفه العینی تموم شد . اصلا پول این س.......ل بی برکته .  

دلم برای سال ها پیش که از بابا پول تو جیبی می گرفتم تنگ شده،‌دستش همیشه پر برکت بود .خدا رو شکر ولی به هر حال !  

... 

فعلا

۶۸

نه !گوش شیطون کور ،‌چشم شیطون کر ،‌یه هفته ایه حالم خوبه ! یعنی خوبما . 

دیشب به شدت دلمون پیتزا می خواس خفن ... اما این اراده همسری ، کشته مارا ... 

امروز صب رفته دکتر ؛‌راضی بود خدا ر وشکر . ما هم که همچنان تپلیانه زندگی می کنیم .  

دیروز رفتیم این خواهری رو بر داشتیم رفتیم opening design  یکی از دوستان ؛ خواهری که مثل همیشه مخالف بود . اما من بدم نیومد کلا این رفیق ما که طراح این شال ها بود ؛ آدم خوش سلیقه و مدرنیه . من که از هنر هر جوری که باشه لذت می برم .  

دیگه خبر اینکه :‌دعا کنید بلیط خواهری ما واسه مرداد اوکی بشه ، والا باید دوشنبه دیگه بره ، خیلی بده این جوری .  

دیگه خبر اینکه : خواهر همسری ، چهارشنبه صب می آد ،فک کنم خیلی خوش بحال این همسر ما بشه از حیث سوغاتی . 

"

عافیت می‌طلبد خاطرم ار بگذارند

 

غمزه شوخش و آن طره طرار دگر

"

۶۴

امروز دو سه تا پست آخرم رو نگاه می کردم دیدم ، عجب دمدمی مزاجی ام من . هر بار یه حالیم . یکی از ویژگی های من بی تابیه ؛ عجله نه ها بی تابی !‌ 

بگذریم : 

امروز خوبم از قضای روزگار ، دیشب با همسر رفتیم سینما ،‌فیلم دختران ! تلخ بود ولی جای فکر داشت . شام هم رفتیم یه جای قدیمی و یه پیتزا دو نفری زدیم . خوب بود . جاتون خالی !  

دیروز کلی کار مثبت دیگه هم کردیم اولیش خونه تکونی بود که غول بزرگ این چند وقت اخیر به شمار می آد .  

بهدشم که رفتیم موهامونو یه رنگایی کردیم .  

بعدشم که رفتیم سینما   

بعد از ظهرم می رم دندونپزشکی دوباره ، خدا به خیر بگذرونه

.  

دیروز پیام کلی کمکم کرد با حرفاش که به خودم برگردم به روزهای اعتماد به نفس و غرور و خودم بودن ، تصمیم گرفتم پله پله به عقب برگردم. گاهی برای هر کسی لازمه . وقتی کسی رو داری که این همه می فهمه ؛ به روت نیاری نامردیه .   

پی نوشت :‌خواهری سه شنبه صبح زود ایرانه .

۵۹

امروز می خوایم با همسر بریم سینما  

بزن دست قشنگه رو  

**** 

پی نوشت : یکی می مرد ز درد بی نوایی !!!!!!!!