تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

۴۰

همه جا سوت و کوره ،ولی من از سکوتش لذتی نمی برم . بیشتر دلم می خواس الان خونه بودم ، یه کم بیشتر تر می خوابیدم . همسر نمی ذاره واسه فردا غذا درست کنم ، می گه اسراف میشه همون کباب و جوجه چینی کافیه . نمی دونم چرا عذاب وجدان دارم . دلم می خواد مهمونی ام درست و حسابی برگزار شه . آخه دلیل نمی شه که اگه همه به خاطر راحت طلبی شون دارن یواش یواش سفره های قشنگ مهمون نواز ایرونی رو بر می چینن و پشتش هم هزار تا دلیل و مدرک می آرن . من دلم می خواد از نسل مادرم باقی بمونم همسر جان ( عجب سخنرانی قهاری در مورد غذا کردما *)  

فردا قوم شوهر می آن ، همیشه که می آن کلی می خندیم و خوش می گذره . اگه از دلگیری های ریز و ذرشت تاریخی مربوط به قوم شوهر بگذریم ...

گوش بودن

حوصله آدمای دور و برش رو نداشت ، اما راه به راه الکی می خندید که کسی نفهمه  ، آخه از بس هر وقت گفته بود بی حوصله اس همه دعواش کرده بودن و نصیحت کرده بودن و خلاصه پشیمونش کرده بودن . .... دیگه تصمیم داشت چیزی نگه  

راستی چرا ما آدما بعضی هامون البته بعضی هامون ، این قدر منتظریم که یک نفر دهنشو باز کنه یه حرفی راجع به خودش و زندگیش بزنه سریع بزنیم تو حالش و شروع کنیم به لغز خوندن که تو چنانی و من چنینم ، بابا بسه ، کاش یه خورده هم فقط گوش باشیم ، فقط گوش . 

 "همه باید بدونن ما چقدر آدمای ویژه ای هستیم ؟"  

حتما دیدین آدمایی رو که فلسفه شون صرفا گرفتن حال بقیه و تمام مدت ثابت کردن وجود ذی وجود خودشونه و نگاه پیروزمندانه انداختن به بقیه است .  

من زیاد دیدم.  

۳۹

دلم عجیب برای یوکابت و لیلی تنگ شده ، عجیب . 

یاد روزهای قشنگ ماشین سواری بخیر "یوکا فرخی ".  

یاد روزهای باحال میدون امام حسین و آرزوی دانشگاه زعفرانیه بخیر "لیلی خانم"  

دیروز بالاخره یه کاری واسه این دندون ناسازگار انجام دادم . یعنی یه خانم دکتر باحوصله انجام داد .  

دیشب مهدی جون خجالتمون داد ؛بردمون " کوک" پیتزا زدیم خهلی باحال بود . شبم اومد خونه مون ، سر دو تا آدم باهاش بحثم شد ؛ ایشالا دل نگرفته باشه . خیلی اهل فلسفه اس که من دیگه نیستم . دیگه نیستم . دیگه نه . 

۳۸

خدا وکیلی این بی حالی و مریضی  این چند وقت پدرم رو درآورده ، بی حال و خسته ام . آخه کی باورش می شه این همه درد ، حاصل یک دندون عصب کشی نشده است ، حاصل ندونم کاری یک نادان نابخرد .  

یادم باشه جمعه دیگه تحت هیچ شرایطی زودتر از 2 از خواب بلند نشم به خدا همه اش کم خوابی دارم . دیشبم که تا صبح رعد و برق و تگرگ بود .  

خدا فردا رو بخیر کنه .  

همین به حد کافی غر زدم .

۳۷

سلام  

1- دستنوشته رو بخونین ، شرح حال بنده حقیره و یه خانم دکتر ملیح!  

2- عجب روزای مزخرفی دارم ، خدا نصیبتون نکنه  

3- یه دعا می کنم ، که اخیرا از قول برادریه خانمی شنیدم ، خدا وکیلی دو دقه بهش فکرکنیم بد نیس ؛  

میگه :‌" دعا کنید گرگ بیابون هم جای اینکه بمیره یا بلایی سرش بیاد ؛ همیشه سیر باشه ، که اگه اون سیر باشه هرگز به گله گوسفنداتون نمی زنه ، اگه اون خانم دکتر سیر بود ، این بلا ها پیش می اومد ؟!!!!!! 

"برروی ما نگاه خدا خنده می زند  

هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم  

زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش 

پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم " 

"فروغ "