تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

۱۳

نشستم سر صبر مطالب وبلاگ یک آقای عاقد رو خوندم ؛‌نکته های جالبی در ساده ترین نوشته ها هم هست که ما گاهی نادیده می گیریمشون /  

 

خاطره عقد خودم رو برای رئیس جان ،‌گفتم ... خندید . خوب نمی شناسمش ، البته زیاد هم واجب و ضروری نیست دقیق شناختن همه آدم های پیرامون ! مگه نه ؟  

 

خبر بدی که چند دقیقه پیش پیام داد ؛ حالمو اساسی گرفت . خدایا باور نکردنیه .. 

پسر جوونی که همه امید خانواده است ،‌از طبقه چهارم می افته ، بیهوشه و نمی شه به هوشش آورد ! همین  

"‌خدایا نه فقط او رو که خاطره ای محو از حضورش در مراسم عروسی ام دارم ؛ همه مریض ها رو شفا بده . " 

خدایا شکر که ما سالمیم  

خدایا اگه گاهی یادمون می ره که چقدر با سلامتی خوشبختیم ؛ تو غضب به فراموشیمون  نگیری یه وقت !

۱۲

امروز به هر کی می رسم ؛ می گه" فیتیله ، فردا تعطیله " 

راستیا ، چه حالی خواهیم برد 5 روز تعطیلی ، در کنار همسر

دلم برای یه خورده علافی و ولگردی بی هدف تو مرکز خریدا و خیابونا لک زده .  

دیگه لباس نو ام ته کشیدن ؛ باید برم  نو نوار کنم .  

دیشب مهدی پهلومون بود . دیگه نزدیک بود قهر کنه بذاره بره از دستمون ! از بس که من و پیام خمیازه کشیدیم و غر زدیم که خوابمون میاد ؛‌بنده خدا از اومدنش پشیمون شده بود .  

"دلم خیلی هم واسه ات تنگ شده بود مهدی جونم "

۱۱

"نوشتم :سلام  

خط زد...خدا حافظ"

۱۰

گاهی عزیرترین آدمای دور برت ؛ از«‌به قول اصفهانیا : آدما شوهر »‌ هم حرص درآرترن .  

نمی دونم بین ما چی شده ؛ اما هر چی که شده مدتیه که اون «‌ما»‌ی سابق بر اینها نیستیم .  

خستگی و بدبیاری این اواخر ؛‌یه پدیده عادی و تکراری شده .   

 

پی نوشت اینکه : «‌گر نگهدار من آن است که من می دانم ...»

۰۹

توی شرکت که هستم ، ازساعت 11 تا 2 اینترنت داریم . واسه همین تو همین ساعتا به سرم می زنه بیام اینجا و بنویسم .  

صب با همکار ، بحث وی‍ژگی های خاص زنها بود ؛ همکار با نقطه نظراتش گاهی متعجبم می کنه به قول «مجید .ف»  لیبرال می زنه !  

واقعا ما زنها اینقدر ها هم که این مردها می گن عجیب نیستیم . فقط تفاوت هایی در ماهیت ، در نگرش ، تفکر و ظاهر هست که همین ، نوع رفتارهامون رو براشون پیچیده تر می کنه !  باز هم خواهم آمد .  

" آرزو می کردم  

که تو خواننده شعرم باشی  

راستی شعر مرا می خوانی ؟ 

نه دریغا هرگز ...."                «حمید مصدق »

همین  

والسلام