تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

۰۳

بدون اینکه حتی بخوام اینجای دنیا افتادم ، جایی که هرگز درباور روزهای خاکستری وسیاه و سپید گذشته ام نمی گنجید.  

دیشب رسیده نرسیده ؛ غذا خورده نخورده خوابیدم ؛ این روزها حتی یک همسر درست و حسابی هم نیستم .  

 خونه گرد و خاک گرفته ، لباس های کثیف ، زنانگی درهم ریخته ، خواب ناآرام ، بداخلاقی ،تلخی ، به خدا عین چای کهنه جوش بددم شدم .  

خدایا کجایی ؟

۰۲

از اون وقتاییه که نه گرممه نه سردمه ، نه خسته ام نه گرسنه ولی حس و حال هیچ کاری رو ندارم . امروز قراره برم دکتر واسه این تنفس بریده بریده کوفتی ، یه هفته اس که تست تنفس دادم  و موفق نبود . حالا از اون روز هی نفسم می بره قبلش ولی به ندرت می فهمیدم مشکل دارم ...  

اینم به کالکشن مزایای من افزوده شد ، قابل توجه مادر شوهر گرامی

۰۱

والا یه وبلاگ داشتم یه روزی ، نمی دونم چه بلایی سرش اومده ؛ قاط زده ...  

حالا  

سلام  

من عاشق خوندن نوشتنم اصلا؛ از بس بچه که بودم تنها بودم و خط خطی می کردم... 

فعلا با من بمونین